آشنا

آشنای دیروز امروز

آشنا

آشنای دیروز امروز

یاد بگیریم چگونه یاد بدهیم

مقدمه

اختلالات یاد گیری دانش آموزان

وقتی دانش آموزی به طور کلی در یکی از زمینه های درسی از نظر میزان پیشرفت  و یادگیری به طور آشکار دچار عقب ماندگی می شود بدون اینکه از نظر ذهنی دچار مشکل عقب ماندگی هوشی باشد کودک یا دانش آموز ناتوان در یادگیری در یک یا چند درس در ارتباط با فهمیدن کاربرد زبان شفاهی یا کتبی از خود ناتوانی نشان می دهد گاهی این ناتوانی ممکن است به صورت اختلال در گوش دادن , فکر کردن , سخن گفتن , خواندن , نوشتن , هیجی کردن یا حساب کردن باشد که در این صورت می گوییم این دانش آموز در یادگیری دچار مشکل  بوده و از خود ناتوانی نشان می دهد البته راه حل های زیادی در این مورد به کار می بریم یکی از راههای مبارزه با اختلال یادگیری تفاوت آن از دیگر اختلالات رشدی باشد یعنی دانش آموز در این رابطه برای یاد گیری رشد چندان نداشته و هنوز به آن حد یادگیری نرسیده باشد و دیگر آنکه این اختلال ممکن است از بد آموزی و عدم تجربه کافی آموزشی باشد سوم اینکه این اختلال ممکن است در اثر کمبود محبت و عدم توجه کافی معلمین و والدین و دیگر دست اندرکاران تعلیم و تربیت ایجاد شده باشد که با تشویق و توجه به آنان این اختلالات کم شده و یادگیری دانش آموز بهتر و بیشتر خواهد شد.

مروری بر اختلالات یادگیری (خواندن  , نوشتن , حساب کردن)

قبل از پرداختن به اختلالات (ناتوانی یادگیری) به چند نکته باید توجه کرد. همانطور که می دانیم اختلالات عاطفی , رفتاری را می توان به شکلهای مختلف تقسیم بندی کرد موضوع بسیار مهم  در شناسایی اختلالات جلب مشارکت فعال معلم و دانش آموز در این زمینه است یعنی معلم و دانش آموز  باید ارتباط تنگاتنگ داشته باشد تا علت عدم یادگیری یا عدم انجام تکالیف مشخص گردد با انجام آزمایشات و بکارگیری راه حلهای مناسب نتیجه و مناسب ترین راه حل مشخص شود البته از معلمین یا والدین دانش آموز انتظار نمی رود به جای دانش آموز تصمیم گرفته و چاره ی کار را تعیین کنند در این رابطه با وجود محدودیت هایی که داریم و معلمین با آن مواجه اند باید خود را خوب بشناسیم و همچنین دیگران را نیز خوب بشناسیم می دانیم که بین دانش آموزان تفاوت های فردی وجود دارد مهم آن است که ما به عنوان معلم یا راهنما بتوانیم به دانش آموز کمک کنیم تا استعدادهای خود را خوب بشناسد و در جهت شکوفایی آنها تلاش کند. این نقش معلمین بسیار ارزشمند است که البته بعضی از مشکلات برای دانش آموزان قابل حل نمی باشد مثل جدایی والدین یا مرگ آنها.در این جا معلم است که باید دانش آموز را یاری دهد تا واقعیت را همانطور که اتفاق افتاده بپذیرد و بتواند در کنار این وقایع تلخ و تأسف بار راه راست زندگی خود را انجام دهد گاهی علل اختلال یادگیر افت تحصیلی است که دانش آموز تکالیف خود را انجام نمی دهد .  به تدریس معلم بی توجه است نمرات وی روز به روز کاهش می یابد نسبت به درس و کلاس بی علاقه است برای حل این مشکل به نظر من معلمین باید در روشهای تدریس خود تجدید نظر کنند روش چگونگی مطالعه کردن را به دانش آموز بیاموزند.

در دانش آموز انگیزه ایجاد کنند و با برپایی کلاسهای فوق برنامه اشکالات وی را رفع کنند به دانش آموز تکالیف مورد علاقه بدهند از بکار گیری کلمات تهمت آمیز (تنبل , ضعیف) خودداری کنند و از همسالان و همکلاسان بخواهند که در مورد وی قضاوت بی جا نکنند.


بعضی از دانش آموزان به علت محبت کم والدین یا معلمین دچار اختلال در یادگیری می شوند این گونه دانش آموزان سعی می کنند در کلاس بیشتر خودنمایی کنند و بیشتر سعی می کنند که معلمین و دوستان به او توجه بیشتری داشته باشند و گاهی به گوشه گیری و انزوا طلبی روی می آورند یا با افراد ناباب و افراطی دوست می شوند و مشکلات خود را با آنان در میان می گذارند.

برای حل این مشکل می بایست با دانش آموز ارتباط بیشتری داشته باشیم  و اطلاعات خود  را  درباره ی او و خانواده بیشتر کنیم و با والدین تماس گرفته و مسائل و مشکلات وی را جویا شویم البته در صورت موافقت دانش آموز.

پس با دادن مسئولیت به دانش آموز در محیط مدرسه و خانه و تشویق رفتارهای مثبت دانش آموز همدلی و هم احساسی با دانش آموز , در غیر این صورت به مراکز  مشاوره ای ارجا نموده و از  این طریق مسائل و مشکلات اورا پیگیری نموده و رفع مشکل و همکاری می نماییم.

همانطور که می دانیم هدف آموزش و پرورش تربیت براساس مهارتهاست یعنی فرد بر پایه ی تفکرات و اندیشه های خود قدرت و توانایی برنامه ریزی و مدیریت بر دانش و تواناییهایش را داشته باشد و این موارد زمانی به نتیجه خواهد رسید که فکر و اندیشه ی برنامه ریزان بر مبنای رویکرد حاکم بر فعالیتها و بر خواسته از رهبری و هدایت باشد امروزه با توجه به نیازها  و شرایط رسالت تعلیم و تربیت تغییر کرده است و از این رو آموزش تنها برای خواندن و نوشتن و حساب کردن نیست بلکه کسب مهارتهای اساسی زندگی در اولویت قرار دارد زیرا با کسب مهارتهاست که تفکر , تصمیم گیری , حل مسائل و خلاقیت را می توان در تمام مراحل زندگی و برنامه ریزی بر حل مشکلات موفق شد.

ارتباط معلم وشاگرد

برای یادگیری دانش آموزان و معلمین باید با یکدیگر ارتباط صادقانه و موثری داشته باشند و از نظرات یکدیگر استفاده کنند به طوری که پیروزی یک نفر را پیروزی خود تلقی کنند و شکست او را شکست خود بدانند و این باورها بسیاری از اهداف واحدهای آموزشی و تربیتی را پوشش می دهد البته معلمین برای حل مشکل اختلالات یادگیری نباید ضعف و مشکلات شخصی خود را مورد توجه قرار دهند چون از طریق قبول تواناییها می توان به ناتواناییها فائق آمد از این رو انسانها برای رشد توسعه ی همه جانبه نیازمند رفع نقایص و ارتقای تواناییهای هستند.

خصوصیات دانش آموزان

دانش آموزان دارای خصوصیات متفاوتی هستند از جمله تفاوت در تواناییها , علایق و مهارتهای مختلف از این رو برای حل مشکل اختلالات یادگیری باید موارد فوق را در نظر گرفت. برای مواجه با هر یک از افراد با  ویژگی های خاص خود لازم است با همه ی ویژگی ها شناخت کامل داشته باشند که این ویژگی ها عبارتند از:

1.       ضعف شدید در یکی از دروس املاء , قرائت , ریاضی.

2.       در زمینه رشدی و حرکتی در زندگی تأخیر چندانی دیده نمی شود.

3.       از نظر بهره ی هوشی نیز عادی است.

4.       با روش های آموزشی ویژه در سنین بالاتر تا حدودی رفع می گردد.

5.       میزان هماهنگی با محیط معمولا دچار اختلال زیاد نمی گردد  که معلمین می بایست با آگاهی از این ویژگی ها از روش ها و تکنیک های مناسب استفاده کنند برای تأثیر گذاری مثبت در افراد متفاوت و رسیدن به روش های مناسب باید رابطه و مناسبت ها مشخص می شود برای موفق شدن در این زمینه ایجاد رابطه حسنه ضروری است یعنی معلم باید علاقه  و نظر دانش آموز را به خود جلب کند در غیر این صورت افراد حاضر نمی شوند که اطلاعات لازم را در اختیارش قرار دهند. یکی از وظایف معلمان تسهیل یادگیری است برای تأمین این نیاز ها فراگیران باید راهنمایی شوند  تا خود به درک مفاهیم و واقعیت ها پرداخته و مهارت های لازم را کسب کنند.

خود شناسی و دیگر شناسی

انسانها برای بهره گیری از خود و اندیشه ی خود در زندگی نیازمند خودشناسی هستند و این موارد در جریان تعلیم و تربیت جایگاه خاصی دارد انسان اول باید به خودشناسی برسد بعد براساس تواناییهای خود به شناخت محیط اطراف بپردازد یکی از کارها و وظایف معلمین کمک به افراد جهت خودشناسی است یعنی فرد باید از همه ی ابعاد و وجودی خود آگاهی یابد خودشناسی یعنی شناسایی توانمندیها و محدودیتهای خود اگر شرایطی را فراهم سازیم که در آن دانش آموز بتواند تواناییهای خود را بروز دهد و نگرانیهایش را بیان کند و با دیگران تعامل درست و منطقی برقرار سازد ما معلمین به عنوان راهنما و هدایتگر موفق خواهیم شد.

 

نقش معلمین و والدین در تواناییهای کودک

 یکی از مهمترین نیازهای دانش آموزان ما کسب مهارت و حل مشکلات و تصمیم گیری صحیح است که معلمین و دست اندر کاران  تعلیم و تربیت نقشی سازنده دارند.

برای ارتباط با دانش آموز می بایست ملاک هایی در نظر گرفت که باعث دل سردی و ناراحتی دانش آموز  نگردد ابتدا باید نوع مشکل را از دانش آموز سوال کرد و سوال کردن می بایست طوری انجام گیرد که به صورت عادی و ساده و دوستانه باشد تا دانش آموز احساس راحتی کند. اگر سوال کردن صادقانه و صمیمانه باشد دانش آموز احساس می کند که ما واقعاً به شناخت بیشتر مشکلات او      علاقه مند هستیم گاهی طرح سوال باز و دادن فرصت به او برای پاسخ گویی بسیار کمک می کند ولی باید احساسات او را در نظر گرفت و تواناییهای او را سنجید والدین و اطرافیان نیز باید تواهاییهای کودک از او انتظار داشته باشند و با گفتاری آرام و صادقانه با او صحبت کنند  از این رو مشکلات و اختلالاتش برطرف می گردد.

 

 

انتظارات والدین و نوع رفتار آنان

همانطور که می دانیم رفتار اولیاء در اولین روزهای شروع مدرسه می تواند در کودک ایجاد عادت در تنظیم  وقت و ایجاد تعامل بین زمان کار و مطالعه و اوقات فراقت موثر باشد. یکی از دل نگرانیهای والدین چگونگی انجام تکالیف شب توسط فرزندانشان است بسیاری از والدین انتظار دارند کودک به محض رسیدن  به خانه به جای رفع خستگی و انجام فعالیت های بدنی به انجام تکالیف درسی بپردازد این والدین از این که دانش آموزان تکالیفش را نمی نویسد اضطراب دارند باید دانست که هدف آموزش و پرورش معاصر پیش از آن که تحمیل و انتقال معلومات به  دانش آموز باشد کمک به آنان در جهت کسب مهارتها و تواناییهایی است که یادگیری آنان را تسهیل کند. این مهارتها شامل خوب گوش دادن , درست صحبت کردن , جستجوی معلومات از منابع مختلف و جمع بندی و خلاصه کردن مطالب , سازمان دادن اوقات خود و مهارتهای حل مسئله است اگر کودک یاد بگیرد که چگونه می توان یاد گرفت در هر شرایطی خود به یادگیری خواهد پرداخت و دیگر به دنبال معلم  یا بزرگسالی دیگر برای انتقال مداوم معلومات نخواهد بود . والدین می بایست در شناخت تواناییها و نقاط ضعف و قوت کودک آنان را تشویق کنند و با قدر دانی از آنچه می داند و می تواند انجام دهد اعتماد به نفس او را زیاد کنند چون این اعتماد به نفس سبب ابراز وجود او در میان همکلاسانش خواهد شد.

طبق نظریه ی دانشمند فرانسوی آقای دلاگاراندی متخصص تعلیم و تربیت : اگر بخواهیم در انجام تکالیف به کودک کمک کنیم می بایست بدانیم که او چگونه یاد می گیرد و سپس امکانات لازم را برای او فراهم سازیم تا او به روش خود کار کند. درس حاضر کردن با دوستان و پرسش و پاسخ  با آنان , گوش دادن به توضیح یک همکلاسی یا شرح دادن مطالب درسی برای یادگیری از روشهای موثر یادگیری است ولی متاسفانه عده ای از دانش آموزان جهت یادگیری دروس  از قبیل خواندن و نوشتن و حساب کردن و غیره دچار اختلال (ناتوانی یادگیری) هستند و به طور آشکار  از نظر میزان پیشرفت و یادگیری دچار عقب ماندگی می باشد بدون اینکه از نظر ذهنی و هوشی و غیره دچار عقب ماندگی باشند یعنی از هر نظر از سلامتی اندام برخوردارند ولی کودک یا دانش آموز در یک یا چند درس ناتوانی از خود بروز می دهد و حتی در ارتباط با فهمیدن و کاربرد زبان شفاهی یا کتبی از خود ناتوانی نشان می دهد گاهی این ناتوانی ممکن است به صورت اختلال در گوش دادن , فکر کردن , سخن گفتن , خواندن , نوشتن , هیجی کردن یا حساب کردن باشد. که  در این صورت می گوییم این دانش آموز در یادگیری دچار مشکل بوده و ناتوانی از خود نشان می دهد البته راه حل های متعددی وجود دارد که یکی از این راه های مبارزه با اختلال یادگیری ممکن است تفاوت آن از دیگر اختلالات رشدی باشد یعنی دانش آموز در این رابطه برای یادگیری رشد چندانی نداشته و هنوز به آن حد یادگیری نرسیده باشد. دوم اینکه این اختلال ممکن است از بد آموزی و عدم تجربه ی کافی آموزشی باشد. سوم این که  ناتوانی و اختلال در اثر کمبود محبت و عدم توجه کافی معلمین و والدین ایجاد شده باشد که می توان در دانش آموز رغبت و علاقه ایجاد کرد و با ایجاد انگیزه وی را به یادگیری  مجدد تشویق کرد یعنی با تشویق و توجه به آنان این اختلال کم شده و یادگیری دانش آموز بهتر و بیشتر خواهد شد در هر صورت نظریه پردازان در مورد حل ناتوانی نظریه های مهمی ابراز کرده اند و معتقدند که به وسیله ی بازی کردن(دویدن , پریدن  , طناب زدن و شمارش کردن و غیره) می توان گامهای متعددی را در این زمینه طی کرد البته در صورتی که معلم یا معاینه گر باید علاقه و انگیزه داشته باشد اگر علاقه نداشته باشد کارش بی نتیجه خواهد بود و از هر طرفی نیز ارتباط مراجعه کننده با معاینه جو (معلم) می بایست ارتباط صادقانه و صمیمانه باشد تا درمانش صحیح و مطلوب باشد و نتیجه بدهد البته همانطور که ذکر شد اختلال انواع گوناگون دارد:

·         اختلال در نوشتن

·         اختلال در خواندن

·         اختلال در حساب کردن

که به طور مختصر و جداگانه بررسی می شود.

اختلال در نوشتن

برای نارسا نوشتن اولاً باید دلیل نارسا نوشتن را بدانیم که اولین دلیل نحوه ی دیدن کلمه است.یعنی باید ببینیم که دانش آموز از نظر دیدن و سلامتی هیچ گونه مشکلی نداشته باشد یعنی با آزمایشهای متعدد می توان فهمید که نارسایی اندام ها به چه علت است , عدم هماهنگی اندام سبب نارسایی در نوشتن می شود برای حل ناهماهنگی اندام می بایست با آزمایش و تمرین روی آن اندام , آن اندام را به کار وامی داریم تا کاملاً اندام هماهنگ باشد مثلاً اگر گوش راست کم می شنود باید پنبه ای در گوش چپ گذاشت تا از گوش راست بیشتر کار بکشد یا  اگر از پای راست کم استفاده می کند       می توان گفت که با پای چپ کمتر تمرین و بازی  کند و از پای راست بیشتر کار بکشد یعنی با کمک بازی می توان چشم , دست و پای دانش آموزان را هماهنگ کرد. عده ای از دانش آموازن  با توجه به این که مشکلات هوشی و دیداری و حتی شنیداری ندارند ولی در نوشتن دچار اختلال و ناتوانی شده و قادر به تبدیل افکار به کلمات و جملات به هنگام نوشتن نمی باشند این قبیل دانش آموزان در اوایل ورود به مدرسه به صورت آشکار ناتوانی در نوشتن املاء از خود نشان می دهند و ممکن است این کار را تا سال های بعد نیز ادامه دهند و با تجربه ثابت شده که این دانش آموزان دارای مشکل دست خط نیز می باشند و بر خلاف اختلال خواندن خطاهای املائی به حدی است که از نظر صوتی اشکال چندانی ندارند و مطابق آنچه می شنود می نویسد که البته علت آن کاملاً مشخص نیست و بعضی صاحب نظران یکی از راه های علت آن را در ارتباط با خواندن می دانند یعنی اگر دانش آموزان از نظر خواندن تقویت شود در نوشتن مشکلی ایجاد نخواهد شد و از طرفی عده ای از آنان این اختلال را استعدادهای ارثی می دانند و می فرمایند که علت غلط نویسی و یا خطا نوشتن ارثی      می باشد و با آزمایش های زیاد می توان راه حل این اختلال را پیدا کرد و از طرفی پریشانی و حواس پرتی را یکی از عوارض این اختلال بیان می کنند.

اختلال یادگیری در خواندن

در این نوع اختلال نقص قابل ملاحظه ای در پیدایش مهارت در شناخت کلمات  و فهم مطالب در دانش آموز آشکار می گردد که ممکن است دلایل زیادی داشته باشد که حدود 60 علت بررسی  کرده اند مثلاً ضعف بینایی یا کم سنی , اشکال در تلفظ , ناتوانی در بخش کردن و صدا کشی , فراموش کردن صدای حروف , فراموش کردن یکی از بخش های چند بخشی , اشکال در دیدن کلمات مشابه , حذف کلمات در جمله و ... یا احتمال دارد که محیط آموزشی نامناسب باشد که این        دانش آموزان در درک مطلب خواندن و باز شناسی کلمه خوانده شده از مهارت بلند خوانی و انجام تکالیفی که بر خواندن مبتنی باشد از خود ضعف نشان می دهد به طوری که گاهی در این دانش آموزان اختلالات رشدی گفتاری نیز دیده می شود که مقدار علاقه و دلبستگی آنان نسبت به مدرسه و سازگاری اجتماعی در سالهای آخر دبستان بسیار کم شده و شکست تحصیلی احساس می کند و همیشه خود را عقب مانده , کند ذهن می داند که می بایست در شناخت این دانش آموزان دقت کافی داشته و آنان را به زندگی و تحصیل امیدوار نمود و برای این منظور باید از تشویقات و توجه و محبت و خوش رویی رفتار کرد در غیر این صورت باید علت شناسی نمود که البته این نوع اختلال در نظریه های مختلف متفاوت است یکی از آن عامل ژنتیکی است ولی در مطالعات و آزمایش های متفاوت این فرضیه را تأیید نمی کنند گاهی این اختلال را چپ دستی می دانند که این عامل نیز پذیرفته نیست . عده ای سوءتغذیه مادری را در دوران بارداری عامل مهم اختلال در خواندن         می دانند که از سوی کارشناسان و نظریه پردازان به این عامل تأکید زیادی شده است که دادن تغذیه به دانش آموزان  از سوی دست اندرکاران تعلیم و تربیت به نظر من به همین خاطر می باشد.

 اختلال در یادگیری ریاضی (حساب کردن)

عده ای از دانش آموزان در یادگیری ریاضی از خود ناتوانی نشان می دهند که ممکن است این عمل به سن , هوش و دیگر عوامل حتی نوع آموزش بستگی داشته باشد همان طور که می دانیم ریاضی یک زبان کمی است زبانی که دقیق تر از آن وجود ندارد یعنی زبانی است که کیفی را به کمی تبدیل می کند اگر ریاضی در جهان جا بیفتد سبب صلح جهانی خواهد شد . برای  این سوال که کجا بودید تا حالا ؟ چرا دیر آمدی؟ می بایست مشاهدات , احساسات , باورها و نیازها را به کار گرفت ریاضی اینها را برای ما روشن می کند که ما همدیگر را خوب بفهمیم. هر چه علم ریاضی جلوتر می رود اختلالات کمتر و نتیجه گیری از تمام مراحل زندگی  بیشتر می شود بچه ها را باید با منطق ریاضی سوق دهیم اگر به عملیات آن سوق دهیم در کارمان موفق نخواهیم بود یعنی دانش آموز می بایست نظم جهان را پیدا کند. اگر دانش آموزی دارای اختلال یا ناتوانی در درس ریاضی است می بایست علت را جویا  شد ابتدا باید تست گرفت که آیا او توانایی دارد یا ندارد؟ البته برای یادگیری            می بایست حدود پنجاه علل را جویا شد. باید مفاهیم کم یا زیادی  ,  بالا و پایین , کوتاه و بلندی و غیره را جویا شد باید اطلاع حاصل کنیم که آیا حافظه ی دیداری او تا حدودی سی ثانیه می تواند مطالب را  حفظ کند؟ آیا می تواند یک داستان چند جمله ای بسازد ؟ آیا نام اندامهای بدن را می داند که البته می بایست  به سن و رشد دانش آموز توجه کرد که آیا به سن رشد رسیده است یا نه؟ چون برای یادگیری ریاضی می بایست تمام اندام های به کارگیری ریاضی سالم باشند و همچنین علاقه  و تلاش هم داشته باشد در غیر این صورت باید علت را جویا شویم که این اختلال به چه عنوان به وجود آمده است اگر خواندن دانش آموز خوب باشد اختلال یادگیری درس ریاضی کم خواهد شد و از طرفی عدم حرکت دانش آموز را نشانه ی اختلال می دانند و برای حل آن حرکت کردن , بازی کردن , لی لی کردن , دویدن و پرش را راه درمان اختلال ریاضی می دانند یعنی کسانی که حرکت و تحرک بیشتری دارند یادگیری بهتری دارند. در هر صورت در درمان اختلال ریاضی می بایست اتفاق های نیفتاده را باید  کاری کنیم که اتفاق بیفتد البته همانطور که گفته شد می بایست دانش آموز را از نظر سنی به حد یادگیری ریاضی رسیده باشد که عملیات و یا تمرینات ریاضی را درک کند و از طرفی نیز باید هوش و ذهن دانش آموز به حد رشد رسیده باشد در غیر این صورت دانش آموز قادر به تشخیص و درک مطلب نمی باشد که با آزمایشات متعدد می توان نتیجه گرفت و به حد مطلوب رساند از طرفی احتمال دارد که از نظر آموزشی دچار اختلال شده یعنی معلمین  آموزشهای لازم  را در زمینه ی آموزش ریاضی نداشته باشند و همانطور خودسرانه و بدون داشتن تجربه ی کافی در کلاس بد آموزی نموده و دانش آموز را با مشکل مواجه نموده است که این عمل نیز با آموزش های متعدد در کلاس قابل جبران است  دانش آموزی که دارای اختلال است محاسبات چهار عمل اصلی (جمع , تفریق , ضرب و تقسیم ) را نمی تواند انجام دهد و یا در انجام آن مهارت کمتری از خود نشان می دهد که گاهی این عمل نتیجه ی  تدریس نا مطلوب بوده که با تدریس و آموزش بهتر و مطلوب رفع می گردد از طرفی گاهی این اختلال از نظر دیداری و یا شنیداری می باشد که دانش آموز مطلب را خوب ندیده و یا خوب نشنیده است که در درک آن دچار اختلال شود که برای شناخت این اختلال راه های زیادی وجود ندارد چون علت اختلال نا مشخص است در هر صورت فرضیه های فراوانی در این مورد بیان شده است عده ای این اختلال را در نقص عصبی نیم کره ی راست مخ درناحیه ی پس سری می دانند که مورد تأیید کارشناسان قرار نگرفته است بعضی عوامل محیطی و تکامل را عارضه ی این اختلال ذکر کرده اند که از نظر کارشناسان تعلیم و تربیت مورد تأیید نمی باشد عده ای برای حل این اختلال ورزش کردن خصوصاً لی لی کردن و طناب بازی کردن و خط خط بازی را پیشنهاد می کنند که از نظر من بهترین راه حل می باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد